اينجا هرچي بخواي هست.اهنگ .بازي كامپيوتري .خدمات موبايل.و لطيفه هاي رنگارنگ.اس ام اس
تاریخ : شنبه 12 اسفند 1391
نویسنده : ♦♦♦♦ مهران ♣♣♣♣

 

 

http://dl.clip2ni.com/2011/6/1340998469_693jw8.gif

 معرفی تمامی پنیرهای محلی ایران

 

سطح پنیری ما، دیگر از پنیر دانمارکی و لیقوان به شدت بالا رفته و با این تنوع پنیری، حتی سر در آوردن اینکه هر کدام به چه کاری می آید کمی پیچیده شده. پنیرخورهایش می گویند بعضی از پنیرها علاوه بر مصرف صبحانه یا عصرانه، مصرف غذایی هم دارند
پنیر از آن خوراکی های فضایی است که روبرو شدن با آن دو حالت بیشتر ندارد؛ یا عاشقش هستی یا از آن متنفری. خب، همین اول کار بگوییم که دسته دوم جایی در این لذت بی پایان ندارند و چشیدن یک طعم منحصر به فرد را از خودشان محروم کرده اند اما دسته اول می توانند در این چهار صفحه لابلای قالب های پنیر وول بخورند و با خواندن هر پاراگراف آب دهانشان را بالا بکشند.
به ویژه اینکه سطح پنیری ما، دیگر از پنیر دانمارکی و لیقوان به شدت بالا رفته و با این تنوع پنیری، حتی سر در آوردن اینکه هر کدام به چه کاری می آید کمی پیچیده شده. پنیرخورهایش می گویند بعضی از پنیرها علاوه بر مصرف صبحانه یا عصرانه، مصرف غذایی هم دارند و به عنوان یک طعم دهنده فوق العاده استفاده می شوند. طعم دهنده ای که در بعضی موارد مزه غذا را چنان متحول می کند که اگر غذایی هم تا به حال به مذاقتان سازگار نبوده، حسابی خوش مزه می آید. این شما و این سبک زندگی پنیری ما!

پنیرهای محلی سابقه ای طولانی در سفره های صبحانه ما دارد
یاشاسین لیقوان ...
اگر پنیر نبود دنیا حتما چیزی کم داشت. خدا را شکر نوابغ هم هیچ وقت سراغ اختراع خوردنی ها نمی روند و برای همین هیچ لازم نیست برای وجود پنیر سر میز صبحانه از یکی از این بچه مثبت ها که شب و روزشان را در آزمایشگاه ها می گذرانند، تشکر کنیم. همه عشق پنیرها فقط مدیون چوپانی هستند که سه هزار سال پیش داخل مشک شیرش آب ریخت و بعد تپه ها را دنبال گوسفندهایش بالا و پایین رفت.
جناب چوپان وقتی شب به خانه آمد و خواست آب داخل مشکش را بخورد، با پدیده خوشمزه ای به نام پنیر آشنا شد. حکایت درست کردن پنیرهای محلی خودمان هم همینطور است. پنیرهای محلی ای که پای ثابت صبحانه های مادرانه است. البته اگر مذاق سخت پسند جوان های خانه اجازه دهد و پنیرهای خامه ای را جایگزین نکرده باشند.

پنیر لیقوان
از آن پنیرهای اصیلی است که در کارگاه های روستای لیقوان از زمان سکونت اولین لیقوانی در این منطقه، اول برای دل خودشان و بعدترها برای شکم دیگران پنیر لیقوان درست می کردند. شغلی که حالا نسل در نسل بین لیقوانی ها دست به دست می شود. پنیر لیقوان مثل پنیرهای سنتی با زدن مایه پنیر به شیر درست می شود. بعد شیر لخته شده را از صافی می گذرانند و محصول به دست آمده را در بسته های حلبی سه تا پنج ماه در غارها نگه می دارند تا پنیر جا بیفتد.

 


 


 

نکته کلیدی: پنیر لیقوان یکی از شورترین پنیرهای سوراخ سوراخ دنیا است که برای تازه ماندنش حتما باید در آب نمک نگهداری شود. اگر پنیر را در بسته بندی حلبی می خرید، حتما بعد از خرید آن را در ظرف های یخچالی بگذارید. اگر به صورت فله می خرید، می توانید از فروشنده آب پنیر بگیرید یا خودتان با آب جوشی که خنک شده و کمی نمک، آب پنیر درست کنید. اگر شوری پنیر را دوست ندارید، می توانید به آب جوش نمک نزنید تا شوری پنیر به دل آب برود و کمی از شوری اش بیندازد.


 


 

یک مدل غذای پنیری: این غذا یک مدل خوراک لوبیای یونانی است که با پنیر لیقوان ارتقای مزه پیدا می کند. اول از همه باید لوبیاقرمزها را بپزید و بعد آن را همراه سه تا گوجه فرنگی در مولینکس مخلوط کنید. پیاز و اگر دوست دارید سیر را داغ کنید و این مخلوط را به آن اضافه کنید. دست آخر فلفل و نمک بزنید. خوراک لوبیا را در ظرف بکشید و تا وقتی داغ است برش های پنیر لیقوان را روی آن بگذارید و نوش جان کنید.


 


 

پنیر برشته
پنیر برشته یا پنیر وروشون یا اسم های دیگری که گیلکی ها روی آن گذاشته اند، در اصل اسم یک نوع غذا است تا پنیر! یعنی خوب معلوم است که نسل جدید گیلکی ها این نوع غذاها را با پنیر صبحانه که خامه ای هم می تواند باشد درست می کنند اما قدیمی ها آن را با پنیر محلی که دسترنج خودشان بود می خوردند.

نکته کلیدی: راه نیفتید از این مغازه به اون مغازه دنبال پنیر برشته بگردید. پنیر برشته را دم هیچ بقالی پیدا نمی کنید که هیچ، اگر شانس بیاورید و جناب مغازه دار خودش شمالی باشد، حالی تان می کند که پنیر برشته یکنوع غذا است نه پنیر. اگر هم شانس نیاورید و جناب مغازه دار شمالی نباشد، فکر می کند شما از سیاره دیگری آمده اید و سراغ یک چیز فضایی می گردید.

یک مدل غذای پنیری: پنیر را با چنگال کمی خرد کنید، به آن کمی شوید اضافه کنید و با کره تفت دهید. تخم مرغ را در ظرفی بشکنید و خوب هم بزنید. بعد آن را روی پنیر و شوید بریزید. در ظرف را بگذارید تا تخم مرغ ببندد. این غذا را با نان یا کته می توانید نوش جان کنید.
 

پنیر تالش


 


 

پنیر تالش را فقط در خود تالش و بین محلی ها می توانید پیدا کنید. زنان تالشی از شیر تازه دوشیده شده گوسفند یا بز، بدون گرفتن خامه شیر، پنیر درست می کنند. تالشی ها بعد از عمل آمدن پنیر آن را در پوست گوسفند یا بز می گذارند تا به این زودی ها خراب نشود و مدت بیشتری بشود از آن استفاده کرد.

نکته کلیدی: پنیر تالش را در مغازه ها و سوپرمارکت ها پیدا نمی کنید. اگر خیلی طالب این پنیر هستید، باید شال و کلاه کنید و سر از تالش دربیاورید و سراغ این پنیر را از محلی ها بگیرید.

یک مدل غذای پنیری: برای پنیر تالش هیچ دستورالعمل پیچیده ای وجود ندارد. آن را می شود مثل همه صبحانه ها با نان و گردو و مثل همه عصرانه ها با خیار و گوجه و سبزی خورد و حالش را برد!

کیک پنیر مجموعه متناقضی از مزه هاست، امتحانش کنید
شورِ شیرینی ها ...

عجیب نیست. اگ روزی معلوم شود علت شروع جنگ های صلیبی یک تکه پنیر با مارمالاد توت فرنگی بوده. اگر اینطور باشد، یونانی ها می شوند شروع کننده جنگ های صلیبی. ماجرای پختن کیک پنیر هم از اینجا شروع می شود که روزی اگیموس یونانی همینطور که در آزمایشگاه مشغول کار بود، خمیر نانش را در تنور گذاشت تا خوب بپزد. بعد روی نانش کمی پنیر ریخت و با اولین گاز متوجه شد که نه تنها خمیر خوب نپخته که به جای نمک، شکر داخل آرد ریخته و حالا نانش حسابی شیرین شده است. بعد برای شور شدن نانش رویش پنیر حسابی مالید و آن را دوباره داخل تنور گذاشت. بعد از یک ساعتی که دوباره سراغ نان و پنیرش آمد، دید پنیر روی نان حسابی برشته شده و محصول آن نان فوق العاده ای شده که مزه ملسی بین شوری و شیرینی دارد.


کیک پنیر مجموعه متناقضی از مزه هاست، امتحانش کنید

 


 

جناب فیزیکدان هم بی خیال فیزیک و عمل و عکس العمل که بین خمیر و پنیر اتفاق افتاده بود شد و محصول تازه از تور درآمده اش را چسبید. اگیموس کتابی به اسم «هنر کیک پنیرسازی» نوشت. کیک پنیر در یخچال شیرینی فروشی های یونانی ها مانده بود تا اینکه سال 1872 یک تستر آمریکایی کیک پنیر را در یونان کشف کرد و با پنیر فرانسوی پخت که حالا حدود صد و پنجاه سالی از این ماجرا می گذرد، کیک پنیر به یکی از وسوسه انگیزترین کیک ها تبدیل شده است. کیکی که اگر همت کنید و خودتان دست به کار پختش شوید، با چشم خودتان می بینید که پنیر رویش چطور در فر ورز می آید و برشته می شود و شوری و شیرینی اش با هم قاطی می شود و معجزه ای از مزه را شکل می دهد.


 


پیشنهاد
پنیر خود را بخورید


بد نیست برای یک بار هم که شده دست به کار تولید پنیر در آشپزخانه تان شوید اما از ما می شنوید خیلی بی سر و صدا سراغ تولید پنیر در محل بروید، چون ممکن است پنیرتان یک چیز آبکی با تکه های شل و ول سفید از آب دربیاید. آن وقت است که دهان هیچ کدام از اهالی خانه را درباره جار نزدن این تجربه نمی توانید ببندید. بهتر است اول خودتان در خلوت خودتان ببینید از یک من شیرتان چقدر پنیر درمی آید.
بعد این تجربه سفید را در بوق و کرنا جار بزنید. البته ناگفته نماند اگر چند باری پنیر درست کردید و حسابی حرفه ای شدید، می توانید بروی توی کار پنیر پیتزا و ورژن خانگی آن را هم تولید کنید. برای درست کردن پنیر خانگی تقریبا سه روش معمول وجود دارد.

با ماست: یک کیلو شیر را بجوشانید. وقتی شیر جوش آمد، شعله زیر آن را کم کنید و چهار قاشق ماست به آن اضافه کنید و بگذارید شیر و ماست 7 دقیقه با هم بجوشند. بعد از این مدت شیر بریده بریده می شود. حالا باید مایع به دست آمده را داخل یک پارچه نازک آبکش کنید. اطراف پارچه را روی مواد به دست آمده برگردانید و یک جسم سنگین روی آن بگذارید. بعد از 4 تا 5 ساعت شما صاحب یک قالب پنیر می شوید.

با سرکه: بعد از اینکه یک کیلو شیرتان جوش آمد، آن را از روی شعله بردارید و سه قاشق سرکه به آن اضافه کنید. شیر بریده بریده می شود. مثل روش اول مایع را به وسیله یک پارچه نازک آبکش کنید و حدود 4 تا 5 ساعت یک جسم سنگین رویآن بگذارید تا آبش خوب خارج شود.

با مایه پنیر: مایه پنیر را از سوپرمارکت ها بخرید. بعد از اینکه یک کیلو شیر حسابی جوشید، آن را از روی شعله بردارید تا خنک شود و مایه پنیر را داخل آن بریزید. بعد از 15 دقیقه پنیر آماده است و می توانید همراه گردو و چای شیرین، حاصل دسترنج تان را نوش جان کنید.

 

http://dl.clip2ni.com/2011/6/1340998469_693jw8.gif


|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
برچسب‌ها: پنير , پنير محلي , مايه پنير , پنير تالش , پنير برشته , پنير ليقوان , ,
تاریخ : شنبه 7 بهمن 1391
نویسنده : ♦♦♦♦ مهران ♣♣♣♣

اس ام اس های خنده دار مخصوص شب امتحان

 

روش درس خوندن من در ایام امتحانات :
این که نمیاد …
اینم که طولانیه ولش کن …
اینم که تابلویه جوابش چیه !
آخیش ، پاشم برم بیرون !

 

 

قابل توجه دانشجویان :
امتحان وسیله هستش ، نمره دست استاده!

 

 

سلامتی‌ همه استادایی که امتحان می‌گیرن نه انتقام !

 

من نمی دوم این درس خوندن چی داره که; تا میری دو کلمه درس بخونی حتی خاطرات دوران مهد کودک, اونم با وضوح HD یادِ آدم میاد !

 

 

دقت کردین استرسی که ما موقع باز کردن سایت دانشگاه واسه دیدن نمرمون داریم ،
تروریست القاعده برای عملیات انتحاری نداره

 

 

تا حالا دقت کردین یک ساعت مونده به امتحان به این فکر میفتیم که; اگه فقط یه کم زودتر می خوندیمش ۲۰ میشدیم ؛ چه راحت بود ؟؟؟

 

 

یادش بخیر …
دوره دبستان : میومدیم میگفتیم یه سوال هم غلط نداریم !
راهنمایی : یه غلط دارم !
دبیرستان : یه دونه درست زدم !
دانشگاه : فک کنم یه سوال رو فهمیدم

 

 

صفایی ندارد ارسطو شدن ، خوشاپرکشیدن ، پرستو شدن !
توکه پر نداری پرستو شوی ؛ بشین درس بخون تا ارسطو شوی !
فرارسیدن ماه امتحانات تسلیت باد !

 

 

یکی از فانتزیام اینه که توی دانشگاه یکی از اساتید تهدیدم کنه;
که بهت صفر میدم بعد منم در حضور همه برم جلوش سرمو بکوبم به دیوار بگم :
منو از نمره میترسونی ؟؟؟ من زندگیمو باختم استاد … برو از خدا بترس …

 

 

۳تا دروغ هست که تو زندگی زیاد میشنوی :
عاشقتم
تا آخر عمر باهات میمونم
دیفرانسیل و انتگرال یه روزى به دردتون میخوره !!!

 

 

مراحل درس خوندن یک دانشجو :
خوابیدن روی جزوه
گرفتن مشکلات و نواقص گل های قالی
جمع کردن آشغال های ریز و درشت اطراف زمین
خاک گیری گوشه های موبایل
گرفتن چندین عکس با گوشی از خود در حالت های مختلف و در ژست درس خواندن
اس ام اس بازی با بچه های کلاس که هر کدوم چقدر درس خوندن
خوندن یادگاری های جزوه که رفقا سر کلاس نوشتن
بد گفتن به درس و دانشگاه و در آخر هم خسته شدن و رفتن و یه چیزی خوردن!


http://dl.clip2ni.com/2011/6/1340998469_693jw8.gif

اس ام اس های زیبا و جذاب


 

ﺩﻟــــــﺘﻨﮕﯽ . . . ﺣـــــﺲ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮔـﺎﻫﯽ ﺗــــ ♥ـــــﻮ
ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ . . . ﮔـﺎﻫﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻤﯿﺸــــﻪ . . . ﮔـﺎﻫﯽ
ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻟــﺎﻥ . .

 

.

.

.
باران ببار …
بگذار اشک هایم غریب نباشند...
پشت پنجره نشسته ام و میباری …
ناودانی چشمانم سرازیر شده است!

 

.

.

.
وقتی سر دعوا ها و مشکلات همش تو کوتاه میای کم کم انقدر کوتاه میشی که بعضی ها فکر میکنن صندلی هستی و سوارت میشن و پایین هم نمیان.

 

.

.

.
وای یه بار دست بابامو بوسیدم احساس کردم بغض کرده و میخاد گریه کنه ولی مردیش نمیزاره,
دم همه بابا ها گرم
.

.

.

بیخودی پرسه زدیم،صبحمان شب بشود
بیخودی حرص زدیم،سهممان کم نشود
ما خدا را با خود، سر دعوا بردیم،
و قسم ها خوردیم، ما به هم بد کردیم
ما به هم بد گفتیم،ما حقیقتها را،زیر پا له کردیم
و چقدر حظ بردیم،که زرنگی کردیم،
روی هر حادثه ای ،حرفی از عشق زدیم،
از شما میپرسم،ما که را گول زدیم؟؟

.

.

.

 

دلبستن مثل پرت کردن یه سنگ تو دریاست
اما دل کندن مثل پیداکردن همون سنگه!

 

.

.

.
اگه سراب دیدید بنشینید و از آن بنوشید
نگذارید سراب به دروغش افتخار کند.

.

.

.

 

ﻣﻮﺍﻇﺐ ﮐﻠﻤﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺻﺤﺒﺖ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ ﺑﺎﺷﯿﺪ
ﺷﺎﯾﺪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺒﺨﺸﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪ .

.

.

.

 

ﭘﺴﺮ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ , ﺯﺧﻢ ﮐﻪ ﺧﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﯽ!
ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ ﺟﺎﯾﯽ ، ﭼﯿﺰﯼ ، ﺷﺒﯿﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﺗﺎ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺯﺧﻤﺖ
ﺳﺮ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﺪ!

.

.

.

 

چه قدر عجیبه زندگی،تا گریه نکنی کسی نوازشت نمیکنه،تا قصد رفتن نکنی کسی نمیگه بمون،تا نری کسی قدرتو نمیدونه، تا نمیری کسی دلش برات تنگ نمیشه!!!

.

.

.

 

آدم وقتی فقیر میشه،خوبی هاش هم حقیر میشه.اما كسی زور داره یا زر داره،حقارت هاش هنر میشه.

.

.

.

 

مایه اصل ونصب درگردش دوران زر است

دائمأخون میخوردتیغی كه صاحب جوهراست

دود اگربالا نشیندكسرشأن شعله نیست

جای چشم ابرو نگیردگرچه او بالاتر است

شصت وشاهد هر دو دعوای بزرگی میكنند

پس چراانگشت كوچك لایق انگشتراست

آهن وفولادازیك كوره میایندبرون

آن یكی شمشیرگردددیگری نعل خراست

گرببینی ناكسان بالانشینندصبركن

روی دریاكف نشیند قعردریاگوهراست.

.

.

.

مهربانی تا كی؟؟
بگذار سخت باشم و سرد!
باران كه بارید ...چتر بگیرم و چكمه!
خورشید كه تابید...پنجره ببندم و تاریك!
اشك كه آمد...دستمالی بردارم و خشك!
و نیشخندی بزنم و سوت...

 

.

 

.

.

 

شمــا یادتـــون نمیــاد ...
مــنــم یادمـ نمیــاد ...
ولی میــــگن آدمــا یه زمــانی مهــــربون بـــودن ..!!

 

 

.

.

.
مترسک گفت ای گندم توگواه باش که مرا برای ترساندن آفریدن ولی من عاشق پرنده ای بودم که از ترس من از گرسنگی مرد.

 

.

.

.

مـُــمتنفـّرґ از انسآטּ هایـﮯ ڪﮧ בیوآر بـُلنـבَت را مـﮯبیننـב ،
ولـﮯ بـﮧ בُنبـآل هـَمآטּ آجـُر لق בیوآرت هـَستنـב که :
تو را فرو بریزنـב
تا تو را انڪآر ڪُننـב
و از رویـَت رב شونـב...

.

.

.

آدم وقـتی یـه حـس تکرار نشدنی رو
با یکی تجـربه مـیکـنه
دیگه اون حــس رو با کـس دیگه ای
نـمیـتونه تـجـربه کـنه
بـعـضی حــس هـا
خــاص و نــاب هـسـتـنـد
مـثـل بــعـضـی آدم هـا☻

.

.

.
گاهی باید احساس نکنی ، تا احساست کنند ! گاهی باید کسی باشی که نیستی ، تا کسی که بودی باشی ! گاهی باید چشم ها را بست ، تا تو را ببینند ! گاهی باید خوابید ، تا شاید بیدارت کنند ! گاهی باید رفت ، تا بودنت احساس شود ...

.

.

.
"زخـم هـا" خوب می شن!
اما "خوب شدن" با "مثل روز اول شدن" خیلی فرق داره ...

.

.

.
خــاطــرات نــه ســر دارنــد و نــه تــه ...
بــی هــوا مــی آیــنــد تــا خــفــه ات کــنــنــد . . .
مــیــرســنــد گــاهــی وســط یــک فــکــر . . . !
گــاهــی وســط یــک خــیــابــان . . .
ســردت مـــیـــکــنــنــد . . . داغــت مـــیـــکــنــنــد . . .
رگ خــوابــتـــ را بــلــدنــد . . . زمــیــنــت مــیـــزنــنــد . . .
خــاطــرات تــمــام نـــمــیـــشـــونـــد . . .
تـــمـــامــت مـــیـــکــنــنــد

.

.

.

حــــواست بـہ دلتــ باشد . . .
آن را هـــر جایــــے نگــذار!
ایــن روزهــــــا دل را میــدزدند . . .
بــعد ڪہ بہ دردشـــان نـخــورد
جـای صـــندوق پـستـــ آنــــرا در سطل آشـــــغال مے اندازند !
و تــو خوبــ مـیـــــدانے دلے که اَلمثنے شد!
دیــگر دِلــــ نمـیشود..

.

.

.
دیگر تو را آرزو نخواهم كرد،هیچ وقت !
تو را آن لحظه اى میخواهم كه خودت بیایى "با دل خودت" نه با آرزوى من !

http://dl.clip2ni.com/2011/6/1340998469_693jw8.gif

اس ام اس های احساسی مخصوص روزای بارونی

 

غلط کرده باران
حالا که مرا به تو بد عادت کرده
بی تو می بارد
روز و شب
بی خستگی
وقتی خودت نیستی،
باران هست

 


چقدر این دوست داشتن های بی دلیل...خوب است!
مثل همین باران بی سوال
که هی می بارد...
که هی اتفاق آرام و شمرده شمرده می بارد!!

 


با ابرها چه غصه‌ی پنهانی‌ست؟
این عصرِ چندشنبه‌ی بارانی‌ست؟
وقتی که می‌بُریم مدام از هم
این عشق نیست، چاقوی زنجانی‌ست

 


آمدن را
از باد و باران بیاموز
رفتن را
از دل ِ من.

 


باران که می بارد تمام کوچه های شهر پر از فریاد من است که می گویم: من تنها نیستم, تنها منتظرم

 


پنجره ی باران خورده ات را باز کن
چند سطر پس از باران
چشمهایم را ببین که هوایت دیوانه شان کرده
دلم برایت تنگ است

 


نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه میلغزد ، ولی باران نمیدانند که من دریایی از دردم ، به ظاهر گرچه میخندم ولی اندر سکوتی تلخ میگریم

 


اندکی عاشقانه تر زیر این باران بمان ابر را بوسیده ام تا بوسه بارانت کند

 


بغضهای مرطوب مرا باور کن ، این باران نیست که میبارد ، صدای خسته ی قلب من است که از چشمان آسمان بیرون میریزد

 


مثل باران چشمهایت دیدنی است ٬ شهر خاموش نگاهت دیدنی است. زندگانی معنی لبخند توست ٬ خنده هایت بی نهایت دیدنی

 


اگر میدونستی چقدر دوستت دارم ... برای اومدنت بارون رو بهانه نمیکردی ، رنگین کمان من

 


در حسرت موجم ، باران کفافم نیست. درمان درد من ، باران ِ نم نم نیست

 


باران
یا
دوشِ آب،
چه فرقی می‌کند؟
وقتی عاشقی
زیرِ هیچ‌کدام
آواز نخواند...

 


کاش وقتی آسمان بارانی است ، چشم را با اشک باران تر کنیم
کاش وقتی که تنها میشویم ، لحظه ای را یاد یکدیگر کنیم . . .

 


میدانم که می مانی و از قلبم بیرون نمیروی. پس لااقل باران را بهانه کن. دارد باران می آید

 


شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما ،
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟

 


باز باران ، بی طراوت ، کو ترانه؟! سوگواری ست ،رنگ غصه ، خیسی غم ،
می خورد بر بام خانه ، طعم ماتم . یاد می آرم که غصه ، قصه را می کرد کابوس ، بوسه می زد بر دو چشمم گریه با لبهای خیسش.....

 


چشمهای من از دوریت کنون مثل آسمان بارانیست ابرها میبارند و آرام میشوند اما چشمهایم می بارند و بیقرار تر میشوند
کاش تا ابرها آرام نشده اند بیایی

 


باز باران آمد
از هوا یا ز دو چشم خیسم؟
نیک بنگر!
چه تفاوت دارد...

 


خدا ابر رو به گریه میاره تا گلها بخندن، پس هر وقت بارون آمد یادت نره بخندی...

 


علم ثابت کرده که شکر در آب حل میشه ، پس هیچ وقت زیر بارون نرو ، چون شیرین ترین دوستم را از دست می دم

 


باران که می بارد تو در راهی از دشت شب تا باغ ِ بیداری
از عطر عشق و آشتی لبریز با ابر و آب و آسمان جاری
تا عطرِ آهنگ تو می رقصد..... تا شعر باران تو می گیرد........

 


همواره تنهاییم
در جمع یاران هم
در یک کویر خشک
در زیر باران هم

 


باران رحمت خدا همیشه می بارد, تقصیر ماست که کاسه هایمان را بر عکس گرفته ایم!

 


قطره بارون ممکنه کوچک دیده بشه ٬ اما یک گل تشنه ٬ همیشه منتظر باریدنشه , یک اس ام اس ممکنه ساده برسه ٬ اما قلب فرستندش خیلی به یادته

 


چه سنگین گذشت عصر بارانی ام
گویی نوازش نمی کرد، باران صورتم را
گریه ام، فریادم، تنها سکوتی بود
تا حرفهایم
در بستری از بغض بخوابند

 


حس میکنم روی صورتم دنیا چکه میکند
حس میکنم قطره قطره, نم نمک عاشقم میکنی
بارون که میبارد هوا تر میشود تا تو چشمک بزنی
بارون که میبارد باز با ترانه یا باز بی ترانه من عاشق تر گریه میکنم و رو به آسمان فریاد میزنم
دوستت دارم

 


وقتی دلم برات تنگ می شه میرم پشت ابرها زار زار گریه می کنم ، پس یادت باشه هر وقت بارون میاد دل من برات تنگ شده

 


باران از راه رسید ، عشق را دوباره در مزرعه ی خالی تنم پروراند ، زندگی را در آسمان آبی چشمم حس کرد ، ناگهان پایییز عشقم از راه رسید ، آری رفت ولی هنوز قلبم برای اوست

 


روزای بارونی قطره های بارون رو بشمار ، اگه بند اومد روی رفاقت من حساب کن ، نه کم میاد و نه بند میاد

 


زیر باران با یاد تو میروم ، به دنبال جای پای تو ، تو را می پرستم من شبانه ، برای لحظه های شادمانه ، برای با تو بودن صادقانه ، می آیم من به پیشت عاشقانه ، به تو دل بستم من شاعرانه ، اما افسوس از درک زمانه ، چه زیباست راز زمانه ، اگر زندگی باشد یک ترانه

 


مرا چه باک ز باران
که گیسوان تو چتری گشوده اند
مرا چه باک ز مرگ
که بوسه های تو پیغام های قیامند
بدرودهای تو
تکرارهای سلامند

 


مانند باران، اگر دلتان لرزید، بغضتان ترکید، کسی اینجا محتاج دعاست، اگر یادتان بود باران گرفت دعایی به حال من بیابان کنی

 


تو مثل لحظه ای هستی که باران تازه می گیرد
و من مرغی که از عشقت فقط بی تاب و حیرانم
تو می ایی و من گل می دهم در سایه چشمت
و بعد از تو منم با غصه های قلب سوزانم

 


بارون و دوست دارم هنوز ... چون تو رو یادم میاره. حس می کنم پیشه منی ... وقتی که بارون می باره.

 


بارون بهونه است ، اسمون نمی تونه اشکاشو نگه داره ...

 


بر سرم
چتر گرفت؛
به تماشا
ایستادند
باران و رهگذران

 


باران. در گلوی من ابر ِ کوچکی ست میشود مرا بغل کنی؟ قول میدهم گریه کم کند

 


نیمکت چوبی کهنه نم گرفته زیر بارون ، زیر سقف بی قرار شاخه های بید مجنون ، ابر بی طاقت پاییز مثل من چه بی ستارست ، مثل من شکسته از این نامه های پاره پارست

 


یادگاری واسه بارون ، آرزوهایی که خاک شد / وقتی رفتی زیبا ، انگار روح از تنم جدا شد

 


توی زندگیت بارون نباش که فکر کنند با منت خودتو به شیشه میکوبی ، ابر باش که منتظرت باشند که ببیاری

 


عشق لالایی بارون تو شباست ، نم نم بارون پشت شیشه هاست ، لحظه شبنم و برگ گل یاس ، لحظه رهایی پرنده هاست ، لحظه عزیز با تو بودنه ، آخرین پناه موندن منه

 


وقتی ناله های خرد شدنت زیر پای بارون نوای دل انگیزی شد چه فرقی می کند برگ سبز کدام درختی

 


با رفیقت مثل چتر رفتار نکن که هر وقت بارون بند اومد ، فراموشش کنی !

 


زیر سایبون چشمات تو شبستون نگاهت ، یه جایی گوشه اشکات مچ عشقتو میگیرم ، بین پاییز و زمستون انتظار و نم بارون ، میون نامهربونی تا بخوای برات میمیرم .

 


میدونی چرا بارون از پشت شیشه قشنگ تره ، چون بدون اینکه خیس بشی احساسش میکنی ، مثل دیدن گریه کسی که خیلی دوستش داری ، همینطوره مگه نه

 


شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی
تو را با لهجه ی گلهای نیلوفر صدا کردم
تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم
پس از یک جستجوی نقره ایی در کوچه های آبی احساس
تو را از بین گلهایی که در تنهاییم رویید با حسرت جدا کردم

http://dl.clip2ni.com/2011/6/1340998469_693jw8.gif

اس ام اس غمگین و دلشکسته

 

اگر قصد ماندگــــــاری ندارید یادگـــــاری هم نگذارید

 

دیگه ته مونده‌های سیگارم را دور نمی‌ریزم….. شاید فردا که من نباشم….. از روی همینا بفهمی چقد دوست داشتم…..!!!!

 

خسته ام! نه اینکه کوه کنده باشم نه …! دل کنــــــــده ام!

 

صبر کن سهراب! آری… تو راست می گویی آسمان مال من است پنجره،فکر،هوا،عشق،زمین،مالِ من است! اما سهراب تو قضاوت کن، بر دل سنگ زمین جای من است؟! من نمی دانم که چرا این مردم، دانه های دلشان پیدا نیست… صبر کن سهراب! قایقت جا دارد؟ من هم از همهمه ی داغ زمین بیزارم

 

یکرنگ که باشی، زود چشمشان را میزنی، خسته میشوند از رنگ تکراریت، این روزها دوره ی رنگین کمان هاست

 

می کوشم غمهایم را غرق کنم ، اما بی شرف ها یاد گرفته اند ، شنا کنند!

 

برای قرصهایم لالایی می خوانم تا به خواب روند و فراموش نکنند که، خواب آورند نه یاد آور

  

آغوش خالیم از تو ، پرانتزی است بدون شرح …!

  

ﻣﺘﺮﺳﮏ ﺭﺍ ﺩﺍﺭ ﺯﺩﻧﺪ ، ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﺑﺎ ﭘﺮﻧﺪﻩ…! ﮐﻪ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺗﺎﺭﺍﺝ ﻣﺰﺭﻋﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻮﺳﻪ ﺍﻱ ﻓﺮﻭﺧﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﺭﺍﺳﺖ ﻣﻴﮕﻔﺘﻲ ﮐﻪ ﺍﻳﻨﺠﺎ”ﻗﺤﻄﻲ ﻋﺎﻃﻔﻪ”ﻫﺎﺳﺖ

  

ﻣــــﺮﺩﻡ ﺍﯾــــﻦ ﺷـــﻬﺮ ﭼﻘـــﺪﺭ ﺧﻮﺑﻨـــﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺒﯿﻨﻦ ﻛـــﻔﺶ ﻧـــﺪﺍﺭﯼ ﺑﺮﺍﯾـــــﺖ ﭘﺎﭘــــﻮﺵ ﺩﺭﺳـــﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ

 

در کودکی در کدام بازی ، راهت ندادند… که امروز ، اینقدر دیوانه وار ،…. تشنه ی “بازی کردن ” با آدم هایی؟؟؟!

 

خوب هم که باشی ، از بس بَدی دیده اند خوبیهایت را باور نمیکنند. نفرین به شهری که در آن غریبه ها آشناترند

 

رسم زمانه است اگر نرم باشی تو را له میکنند اگر خشک باشی تو را میشکنند . . .

 

گـاهــی نمـی دانــی از دسـت داده ای .. یـــا از دسـت رفـــتـه ای

 

به دل نگیر، آدمها اینطوری اند، سیگار هم کامش را که داد ، زیـر پا ، لِه اش می کنند

 

گول دنیا را نخور ماهیان شهر ما از کوسه ها وحشی ترند بره های این حوالی گرگ ها را میدرند سایه از سایه هراسان در میان کوچه ها زنده ها هم آبروی مردگان را میبرند

 

قبر منو خیلی بزرگ بسازین….چون یی دنیا آرزو با خودم به گور میبرم

 

بـزرگ که میشــــوی ؛ غصـه هایت زودتـر از خـودت قـد می کشــند ، درد هـایت نــیز ! غــافل از آنکه لبخــندهـایت را ، در آلبــوم کـودکــی ات جــا گــذاشتــی

 

یادتون هست مرحوم حسین پناهی می گفت: خدایا دست بشکنه , پا بشکنه , سر بشکنه اما دل نشکنه ………. الهی دل هیچکس توی این دنیای خاکستری این روزها نشکنه

 

ممتد مانده ام ؛ انگار سکون عجیبی ، در شب ، میان ذهن من ؛ جولان می دهد مثل در خواب رفتن یک رویا ، با تصویری تمام سیاه !

 

چه فرقی دارد ، پُشت میله ها باشی ؛ یا در خیابانهای شهر در حال قدم زدن ، وقتی که آرزوهایت ، در حبس باشند

 

آرام در گوشه ای نشسته ام .. کار از چسب و باند و پانسمان گذشته زخم به روحم رسیده

 

نوشته هایم را می خوانی… و می گویی: چه زیبا! راستی… دردهای آدم ها زیبایی دارد…؟!؟!؟!

 

بعضی وقت ها ‌ چنان کیشت می کنند ‌ که سالهای سال مات می مانی

 

سخت ترین فعلی که برایت به سادگی صرف کردم عمرم بود

 

دیدی که سخــــت نیســـــت تنها بدون مــــــــــن ؟!! دیدی صبح می شود شب ها بدون مـــــــــن !! این نبض زندگی بــــــــی وقفه می زند… فرقی نمی کند با مــــــن …بدون مــــــن… دیــــــروز گر چه ســـــــخت امروزم هم گذشت …!!! طوری نمی شود فردا بدون مــــــن !!!

 

خواستم با یکی درد دل کنم… اول ازش پرسیدم سیگار داری؟… گفت:میخوای بکشی..؟ گفتم:نه ! تو بکش طاقت حرفامو داشته باشی

 

سلامتی کسایی که تو خاطرمون “ابدی” هستن اما تو خاطرشون “عددی” نیستیم

 

گاهی نیاز است دکتر به جای یک مشت قرص …برایت فریاد تجویز کند

 

اگه میدونستی قطره بارون وقت دورشدن ازابراچه حسی داشت اگرمیدونستی یه بندر وقت رفتن کشتی ها چه تنها میشه، اگرمیدونستی درخت کاج وقت پرکشیدن پرنده هاچه غمگین میشه، اگرمیدونستی رفتنت چه آتشی به جونم کشید اون وقت این قدرراحت نمیگفتی خداحافظ

 

تو کجایی سهراب؟ آب را گل کردند چشم ها را بستند و چه با دل کردند… وای سهراب کجایی آخر؟ زخم ها بر دل عاشق کردند خون به چشمان شقایق کردند ! تو کجایی سهراب؟ که همین نزدیکی عشق را دار زدند ! ای سهراب کجایی که ببینی حالا دل خوش مثقالی ست… دل خوش سیری چند صبر کن سهراب… گفته بودی قایقی خواهی ساخت ! قایقت جا دارد؟ من هم از همهمه ی اهل زمین دلگیرم…

 

مهربانی ها و دلجویی هایت به کنار! اما عزیزه من … قلبه شکسته با چسب زخم خوب نمی شود!!!

 

ســـر ســـری رد شـــو و زنـدگـــی کـــن ، دقــــت ….. “د ق ت ” مــی دهـد ، از مـــا گــفـتـن بود…………!!!!!!!!


|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
موضوعات مرتبط: لطيفه , ,
تاریخ : شنبه 25 آذر 1391
نویسنده : ♦♦♦♦ مهران ♣♣♣♣

 


 
وقتی که مهربونن ———->مثل یه خرگوش ملوس دوست داشتنین

وقتی که اعصبانی میشن ———-> مثل دیونه ها میشن دیگه نمیشه رفت سمتشون

وقتی غر میزنن ———-> مثل مگس میرن رو اعصابت

وقتی که ناز میکنن ———-> مثل یه بچه نق نقو اعصابتو خورد میکنن

وقتی که دروغ میگن ———-> قیافشون شبیه سوسک میشه(نکته کنکوری)

وقتی ناراحت میشن ———-> مثل یه گنجشک تیر خورده دلسوز میشن

وقتی خوشحال میشن ———-> مثل کانگورو اینور اونور میپرن

وقتی جیغ میزنن ———-> مثل یه سوزن که بهت میزنن از جا میپری

وقتی که بترسن ———-> مثل موش سریع یه جا قایم میشن

وقتی خجالت بکشن ———-> مثل لبو قرمز میشن

وقتی که حرف میزنن ———-> مثل رادیو خراب باید بزنی تو سرش تا قطع شه

وقتی که گریه میکنن ———-> مثل بچه های شیش ماهه حتما باید نازش کنی تا آروم شه


http://dl.clip2ni.com/2011/6/1340998469_693jw8.gif

بيا تو بقيه رو بخون خيلي باحاله

 


|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
برچسب‌ها: اsms91 , اس ام اس خنده دار آذر 91 , smsخفن , اس ام اس خفن , جملات باحال , جملات خنده دار دی 91 , جملات طنز جدید , طنز , خنده دار , جوك , اس ام اس , مطالب خنده دار , جوك , ,
تاریخ : شنبه 25 آذر 1391
نویسنده : ♦♦♦♦ مهران ♣♣♣♣

خدا کنه تا بیشتر از ۹ ساله دیگه زنده بمونیم و بریم تو سال ۱۴۰۰ …
بعد هی بگیم : شماها یادتون نمیاد ما صده سیصدیا …
خیلی فاز میده ؛ حس آثار باستانی بودن به آدم دست میده … :)
.
.
.
کار از فرهنگ سازی گذشته
باس منقرض شیم یه گونه جدید بیاد …  :|
.
.
.
تا حالا به بچه ۳ ساله آدامس اُکالیپتوس اوربیت دادین ؟
بعد از بیست ثانیه ، همه شکلک های یاهو رو می تونین تو صورتش ببینین !
.
.
.
یکی دیگه از فانتزیام اینه که یه جا که خیلی شلوغه گوشیم زنگ بخوره بگم : آره ، آره ،
حواستون باشه ؛ ” زنده می خوامش “ :lol:
.
.
.
روزى به لقمان هیچ نگفتند
همینطورى ساکت نگاهش کردند :|
آخر خودش خسته شد و گفت:از بى ادبان ! :D
.
.
.
ﯾﻪ ﺍﺧﻼﻕ ﺧﻮﺑﯽ ﮐﻪ ﭘﺸﻪ ﻫﺎ ﺩﺍﺭﻥ ﺗﮏ ﺧﻮﺭﯾﻪ
ﺷﻤﺎ ﻓﮏ ﮐﻦ ﻣﺚ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﻫﺎ ﺭﻓﯿﻖ ﺑﺎﺯ ﺑﻮﺩﻥ،
ﯾﻪ ﺳﻮﮊﻩ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽﮐﺮﺩﻥ ﻫﺸﺘﺼﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺭﻓﯿﻘﺎﺷﻮﻧﻮ ﻣﯽ ﮐﺸﻮﻧﺪﻥ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﭼﻪ ﺑﻼﯾﯽ ﺳﺮﻣﻮﻥ ﻣﯿﻮﻣﺪ …
.
.
.
هروقت دلم میگیره میرم سر پیانوم …
بعدش میبینم عههه پیانو ندارم و برمیگردم رو میز ضرب می زنم ! :D
.
.
.
بعضیا هم هستن که به هرکی میرسن میگن:
تو نیمه ی گمشده ی من هستی که دنبالت میگشتم …
خب لامصب مگه نیمه ی گمشده ی تو به چند قسمت مساوی تو جهان تقسیم شده،
که هر دفعه یکیشو پیدا میکنی ؟ :|
.
.
.
آی بدم میاد دارم با کسی تلفنی حرف می زنم گوشی رو میده به یه بچه یه ساله !
میگه بیا با خاله/عمو حرف بزن !
آخه من دقیقا چه صحبتی باید بکنم با اون بچه ؟
.
.
.
زیر بارون تند یا باید چاقو خورد یا باید بالا سر کسى که چاقو خورده بشینى و بگى خداااااا
وگرنه همینجورى اصلا فایده نداره …
.
.
.
باران باشد
تو باشی
یک خیابان بی انتها
من میرم خونه چون مریض میشم …
اصن من از آمپول میترسم ! :D
.
.
.
خانمه نوشته :
امروز بعد از ۳ ماه ورزش و رژیم، واستادم جلوی شوهرم که هیکلم رو ببینه
برگشته میگه: حالا دیگه فقط اخلاقت گ..هه !
.
.
.
وقتی تو ماشینید فحش ندید در برید!
ما یه بار فحش دادیم خوردیم به ترافیک…!
اصن یه وضــــــــــــــــی
.
.
.
نمیخوام از خودم تعریف کنم !
اما باور کنید تو هر مرکز خریدى که پا میذارم ، درش خود بخود واسم وا میشه !
.
.
.
تو زندگی هر دختر دهه شصتی قطعن روزهایی وجود داشته که،
در اتاقشو بسته و با آهنگ یه حلقه طلایی جلوی آیینه شروع کرده به رقصیدن :lol:
.
.
.
یه فیلمی بود دو دفعه دیده بودم هیچ صحنه ای نداشت ،حتی یه بوس از لپ
برای سومین بار نگاه می کردم مامانم اومد تو اتاق فیلم صحنه دار شد ! :|
.
.
.
فکر اقتصادی خوب زده به سرم :
میخوام برم خارج یکی از کلیه هامو بفروشم دلار بگیرم
بیام هم یه کلیه بخرم هم یه بنز کوپه !!
.
.
.
دختر عمم ۸ سالشه اومدن خونمون،
در رابطه با تهیه کننده مستندهای نشنال ژئوگرافیک صحبت میکرد …
من تا ۱۵ سالگی جلو پنکه صدای اورنگوتان در میاوردم و اطرافیانم تشویقم میکردن !
.
.
.
خدایا !
اگه قرار شد دوباره دهخدا زنده بشه ببرش تو زیمباوه،
چون اگه تو ایران زنده شه با شنیدن الفاظی مثل عجیجم ، عجقم ، بوج
قلفونت ، تیتلتو بخولم و … سکته میکنه
.
.
.
اگر تو آمریکا هم قوانین نام‌گذاری شرکتها مثل ایران بود،
اسم شرکت اپل می‌شد :
سیب‌پردازان سیستم‌گستر غرب !
.
.
.
مامانم دیروز یه طرح داد خفن یعنی مصرف برق رو نصف می کنه
گفت صبح که بلند می شی برو یه عکس از تو یخچال بگیر
تا شب هر موقع خواستی بیای درش رو باز کنی ، به همون عکس نگاه کن! :|
.
.
.
هیکل یارو شبیه نیم رخ چنگاله
بعد هر موقع می پرسی کجا بودی میگه باشگاه!
.
.
.
اینکه با این همه تورم هنوز «رنگارنگ» صد تومنه
نشون میده نامردا قبلا چقد گرون می فروختنش!
.
.
.
یه غمی هست که بچه های آخر بیشتر درکش می کنن
غم به مرور زمان کم شدن آدم های سر سفره !
.
.
.
ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻣﺎﻣﺎﻧﻤﻮﻥ ﺳﺒﺰﯼ ﻣﯽ ﺧﺮﯾﺪ ﺗﻮﺵ ﺣﻠﺰﻭﻥ ﻭ
ﮐﻔﺸﺪﻭﺯﮎ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺗﺎ ﯾﻪ ﻣﺪﺕ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ !
ﯾﻪ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺗﻔﺮﯾﺤﺎﺕ ﺳﺎﻟﻤﯽ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻣﺎ دهه شصتیها…
.
.
.
یه سوالی ذهنمو مشغول کرده، بچه هایی که از سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۹ به دنیا میان،
دهه چندی حساب می شن؟
باید چطوری خطابشون کرد؟
دهه صفری؟ دهه  جدید؟ شروعی دوباره؟
دهه ناشناخته؟ تغییر را احساس کنید !؟
.
.
.
تو خیابون داشتم با موبایلم حرف میزدم
طرف تلفن خونه رو خواست منم دادمو گفتم:
یه ساعت دیگه میرسم خونم زنگ بزن
یه ساعت بعد یه دختره زنگ زده :
آقا شما به من شماره دادین!
با تعجب گفتم : مـــن ؟؟ کِی ؟؟ کجا ؟؟
میگه : وااااااااا ! فلان جا داشتین الکی با موبایل
حرف میزدین مگه به من شماره نمیدادین ؟
آخه من چــی بگم ؟!! :|
.
.
.
ﺗﻔﺮﯾﺢ ﺳﺎﻟﻢ ﭘﺴﺮﺍ:
ﺗﻮ ﯾﻪ ﺟﻤﻊ ﭘﺴﺮﻭﻧﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﯾﮑﯽ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ
ﺑﻘﯿﻪ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻣﯿﺸﻦ ﺗﺎ ﻫﺮ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﮐﺎﺭﯾﻮ ﮐﻪ ﺑﻠﺪﻥ ﺑﮑﻨﻦ!
ﯾﮑﯽ ﺻﺪﺍﯼ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﺭﻩ :|
ﯾﮑﯽ ﻣﯿﮕﻪ ﺳﯿﮕﺎﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﺗﻮﺋﻪ؟ :|
ﻭ ﻏﯿﺮﻩ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻨﯽ ﻧﯿﺴﺖ :|
ﺍﻭﻥ ﯾﺎﺭﻭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﻠﻔﻦ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﻗﺮﻣﺰ ﻣﯿﺸﻪ :oops:
ﺑﻘﯿﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﻥ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻣﯿﺸﻪ ﺗﻔﺮﯾﺢ ﺳﺎﻟﻢ :D
.
.
.
دختره ابروشو تتو کرده !
دماغشو عمل کرده !
گونه گذاشته !
تو لبا و پشتشـــم از این کوفتیا تزریق کرده !
در حد عروسم آرایش می کنه !
خُب ایشون داره واضح نشون میده که حالش از خودش بهم می خورده دیگه !
کـلاً کوبیــده از اول ساختـه ! :D
.
.
.
بعد از خیس کردن دمپایی بزرگترین ضد حال به دیگران اینه که وقتی کسی خونه نیست صدای تلویزیون رو تا آخر زیاد کنیم و بعد خاموشش کنیم و از خونه بزنیم بیرون تا نفر بعدی که میخواد تلویزیون رو روشن کنه برق از سه فازش بپره
امتحان کنین آی حال میده … آی حال میده …
.
.
.
چند وقت پیش حس کمبود محبت داشتم رفتم یه کم بتادین روی دستم ریختم و اومدم جلو مامانم سرفه کردم گفتم وای دارم خون بالا میارم …
مامانم زد تو سرم گفت از بسکه میری تو اون اینترنت بی صاحاب ؛ برو توالت فرشامو کثیف کردی …
بابام کلا محلم نذاشت …
داداش کوچیکم هم داشت از خوشحالی بالا پایین میپرید و میگفت آخ جون اگه سعید بمیره اتاقش مال من میشه !
خدا این حس رو نصیب دمپایی ابری توی دستشویی نکنه … :|
.
.
.
یه دختر دایی دارم یه بار اومده بود خونه ی ما ، یه دختر ۵ ساله هم داره !
دخترش داشت تو حیاط بازی میکرد اینم همش از محسنات دخترش میگفت که : چقدر انگلیسی بلده ، کامپیوتر که هیچی باباشو میزاره تو جیبش ، نقاشی میکشه در حد داوینچی … همینجور داشت میگفت که یهو دخترش اومد تو اتاق گفت :
مامان من عـــــن دارم … :lol:
.
.
.
مگه نمیگن مدرسه خونه دوم آدمه ؟
به خدا ما تو خونمون با شلوار راحتی میگردیم و لم میدیم ولی نمیدونم چرا تو مدرسه وقتی شلوار راحتی میپوشی میگن مگه اینجا خونه خالس ؟!؟!؟!
خونه خودمونه میخوایم توش اینجوری بگردیم … مگه نه ؟
تازه وقتی رو در و دیواراش یه چیزی مینویسیم میگن شما تو خونه خودتونم رو در و دیواراش یادگاری مینویسین ؟
دیگه من چی بگم به اینا ؟ تکلیفشون با خودشونم مشخص نیست ! :|
.
.
.
از فانتزیای اصلیم اینه که واسه یه سرماخوردگی ساده برم دکتر یهو بگن بیماری لاعلاج داری و فقط ۱ سال زنده میمونی ! منم ۱۱ماه با این راز تو سینم زندگی کنم تا اینکه یه روز که خیلی اطرافیان یا همکلاسیام اذیتم کردن این راز رو فاش کنم و همه تو بهت و حیرت به هم نگاه کنن و زبونشون بند بیاد … منم در همین حین صحنه رو به سمت نور افق ترک کنم و در نور محو بشم و هرچی صدام کنن و دنبالم بیان بهم نرسن و بقیه ی عمرشونو تو حسرت و غم و احساس عذاب زندگی کنن کصـافـطــا !!!
اخیرا هم به این شکل کاملش کردم :
بعد که ۱سال تموم شد به نحو عجیبی زنده بمونم و قیافه و هویتمو عوض کنم برم تو کلاس به عنوان یه شاگرد جدید بشینم که از خارج اومده ؛ بعد عذاب وجدانشونو ببینم حال کنم !
تخیل در حد جنگ ستارگان هندی ! :lol:
 

|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
برچسب‌ها: جوك جديد , جوك فيسبوكي جديد , جوك , پيام , sms , مطالب خنده دار , بيا بخند , جوك , طنز , جوك تصويري , ,
آخرین مطالب

/
به مدرن دانلود خوش آمدید ☺☺☻☻♦♦♦♥♥♥♥!♥♥♥♥♥♣♦◘◘• welcom to weblog